فرانچسكو پِتْرارْكْ، اديب معروف ايتاليايى در هفتم اوت 1304م، در اين كشور به دنيا آمد. وي در ابتدا در رشته حقوق تحصيل كرد اما دنباله آن را نگرفت و همه وقت خود را به ادبيات مصروف داشت. مدتي نگذشت كه به سبب هوش سرشار، فرهنگ وسيع، دانستن آداب و ظرافت در رفتار، توجه مقامات حكومتي و مذهبي را به خود جلب كرد و به مشاغل دولتي دست يافت. وي طي سال‏هاي بعد، با مطالعه فراوان، معلومات هنري و فكري را بر وسعت تجربه افزود و با سرودن اشعاري زيبا، نشان افتخار شاعران ايتاليا را در 37 سالگي دريافت كرد. پترارك با سرودن ديوان نغمه‏ها، در سراسر اروپا از احترام و ستايش بزرگان ادب برخوردار شد و رو به ترقي نهاد. در پترارك، عشق به فرهنگ و ادب كهن يونان و روم كه بر مبناي انساني قرار داشت، بسيار شديد بود. مطالعات او را در اين زمينه نمي‏توان مطالعات مردي محقق يا گردآورنده دانست، بلكه كوشش فاضل و اديبي است كه قصد دارد جهان از دست رفته‏اي را دوباره زنده كند. وي در اثر دو جلدي خود به نام زندگي در انزوا، زندگي در عالم انزوا را كه به بشر امكان مي‏دهد تا قواي معنوي و اخلاقي خود را تكامل بخشد ستايش مي‏كند. شاعر، زندگي در انزوا را در برابر زندگي پرمشغله و پر اضطراب قرار مي‏دهد كه به سبب جاه‏طلبي و هواي نفس، پيوسته دچار آشفتگي است. زندگي در تنهايى، انسان را به تفكرات مذهبي كه بيشتر جنبه فلسفي دارد، هم‏چنين به لذت بردن از طبيعت وا مي‏دارد. علاوه بر آن، ادبيات و زندگي، از نظر پترارك در زمينه بشر دوستي با يك‏ديگر تلفيق مي‏يابد. پترارك در طي سال‏هاي پس از آن، منظومه افريقا در نه جلد، ديوان پيروزي و قطعه شعرهاي روستايى را سرود. اما مهم‏ترين اثر پترارك، نامه‏ها نام دارد كه در 24 جلد به نگارش درآمد و اين نامه‏ها، مدارك بسيار پرارزشي در تاريخ فرهنگ اروپا به شمار مي‏آيد. پترارك از نظر تبحّر در علوم ادبي و پيروي از زبان و ادبيات باستاني يونان و روم، پيشواي نهضتي فرهنگي است كه سراسر جهان را فرا گرفت. از نظر شعر، پترارك، قالب غنايى و سنتي شعر را تكميل كرد. پترارك قدرتي بلامنازع در فرهنگ و ادب عصر خود به شمار آمده و به نحو قاطعي در تعيين راه ذوق و سليقه زندگي معنوي دوره رنسانس نفوذ داشته است. به طوري كه پترارْكيسْمْ، تمايل شاعرانه‏اي است در پيروي از اشعار پتراركْ كه ابتدا در ايتاليا و سپس در اروپا تا قرن شانزدهم ميلادي رواج داشته است. به طور كلي، افكار پترارك بر ضد افكار قرون وسطي بود. وي در بسياري از علوم خصوصاً تاريخ و باستان‏شناسي مطالعاتي داشت و سبك خاصي كه آميخته با سبك نويسندگان قديم و معاصر بود، به وجود آورد و غزلياتي به زبان عاميانه سرود. وي محقق و مورخي بزرگ و صاحب مطالعات زياد در كتب خطي قديم و يكي از مبرّزترين افراد بشر دوست در عصر تجدد بود. پترارك عقيده داشت كه نبايد پيوسته به فكر رستاخيز و آخرت بود بلكه بايد از زيبايى و لذت‏هاي زندگاني بهره‏مند شد. وي با سنن و عاداتْ، مخالفت مي‏كرد و مي‏گفت حقايق را بايد به وسيله مشاهده و پژوهش و استدلال كشف نمود. با داشتن اين عقايد، پترارك قهراً وجه اشتراكي با دوره‏هاي درخشان يونان و روم پيدا مي‏كرد. به اين جهت كوشيد تا فرهنگ باستان را زنده كند و در آثار خود و كتاب‏هايي كه در ادبيات و نقد شعر و اخلاق نوشت، اوج گذشته را ظاهر سازد. فرانچسكو پترارك سرانجام در 21 نوامبر 1374م در هفتاد سالگي درگذشت و در معبد بزرگي در رُم كه افراد برجسته را در آن تجليل مي‏كردند، مدفون شد.